صاحب امتیاز
دکتر ساقی باقری نیا
بنیان‌گذار و مدیر مسئول
جاویدنام ایرج جمشیدی
سردبیر بخش آنلاین(آسیانیوز)
صاحب امتیاز: دکتر ساقی باقری نیا،    بنیان‌گذار و مدیر مسئول: جاویدنام ایرج جمشیدی،   سردبیر بخش آنلاین (آسیا نیوز): نوید جمشیدی
شنبه / ۱۸ اَمرداد ۱۳۹۹ / ۱۴:۱۰
کد خبر: 2049
گزارشگر: 2
۷۴۹
۰
۰
۲
معرفی کتاب:

اسرائیل یک توهم

اسرائیل یک توهم
رویایی به نام «جمهوری حیفا»

«امری بوهم»، فیلسوف، در کتاب خود «اسرائیل یک توهم» برای حل مشکل خاورمیانه، «کشور دو ملیتی» پیشنهاد می‌کند. این تا چه حد قابل تحقق است؟
«فلسطین می‌بایست، نه یک کشور یهودی و نه یک کشور عربی، بلکه باید یک «کشور دوملیتی» باشد که در ان همه دارای حقوق مدنی و ملی مساوی باشند.»
نه!! این نقل قول از کتاب جدید «امری بوهم» در مورد اینده اسرائیل نیست، بلکه نقلی از اساسنامه جنبش صلح طلب "Brit Schalom" در ژانویه ۱۹۳۰ است. اعضای معدود این جنبش، حین سلطه قوای انگلیس در منطقه، در پی تعادل بین منافع فلسطینیان (که آن زمان چنین نامیده نمیشدند) و یهودیان ساکن آن مناطق می‌بودند.
این جنبش که بخش اعظم آنها را روشنفکران اروپایی تشکیل میدادند، مذبوحانه شکست خوردند. از جانب اعراب این طرح، مدافعی نداشت، چرا که آنها همگی به این نظر بودند که تمامی این مناطق به اعراب تعلق دارند و باید عربی بمانند. قیام‌های دهه ۱۹۳۰ نماد این مخالفت بود. از جانب یهودیان نیز، این جنبش منزوی شد.
۹۰ سال بعد، «امری بوهم» (برای چندمین بار) سعی دارد دوباره پیوندی با این جنبش برقرار سازد. این فیلسوف در کتاب خود، «اسرائیل یک توهم» جسارت کرده و این هدف را دنبال میکند: اسرائیل تاسیس شده در سال ۱۹۴۸ را برکنار کرده و یک کشور
یهودی-فلسطینی فدرال را جایگزین آن کند! کشوری فدرال که ساکنین آن از حقوق مساوی برخوردار شوند.
این کافی نیست؛ او مدعی است که این چنین می‌توان به ریشه های جنبش صهیونیست بازگشته و وصیت پدر و مادران پایه گذار اسرائیل را محقق ساخت. این پیشنهاد زمینه ای دارد؟

Theodor
«امری بوهم» به درستی تذکر میدهد که "تئودر هرتسل" و همرزمانش، با شروع قرن ۲۰، ابداً در نظر نداشتند که یک کشور یهودی بناگذارند. تبلیغ « کشور یهودیان» از طرف آنها، تنها این بود که منطقه ای خودمختار در فلسطین بوجود آورند. به این دلیل، مطرح کردن و مبارزه برای «جمهوری دوملیتی» را به «هرتسل» نسبت دادن جرات زیادی می‌طلبد‌. ابتدا «بوهم» در نظر نمی‌گیرد که ذهنیت اولیه جنبش صهیونیست پیش از هولوکوست، توهمی بیش نبود و مدت زیادی قبل از آن تاثیر خود را از دست داده بود.

پیوند با صهیونیست

 
هدف پیش قراولان صهیونیست، بیشتر تشکل اقلیتی یهودی بود که از طریق آن، امید تاثیرگزاری در منطقه بزرگتر می‌شد. در دهه های ۲۰ و ۳۰ آنها چنان عملگرا بودند که خواهان کشوری یهودی برای خود نباشند.
این مبحث اکادمیک می نماید ولی هسته کتاب « بوهم» این است، چراکه نویسنده، دقیقا در پی پیوند نظر خود با صهیونیستهای اولیه است، ظاهرا با این امید که در اسرائیل بتواند هواداران و همفکرانی بیابد. حقیقتا نیز نمیتوان شیوه او را  بعنوان ظاهری-تاکتیکی مورد نکوهش قرار داد زیرا او این چنین تمامی نیروها و جریانات چپ و لیبرال، از «امون اوس» تا «دیوید گروسمن» را سرزنش و محکوم کرده است. به عقیده او، این جریانات زمان درازی از شعار «دو ملت / دو کشور» دفاع کرده اند. «بوهم» مکان یادبود «هولوکوست» ، «یاد واشم» را مورد نکوهش قرار می‌دهد، به این دلایل:

۱-همدستی با جریانات و نیروهای راست رادیکال
۲-غیر علمی بودن اطلاعات منتشر شده
۳-و همینطور لیست «ابی-سفید»،افراد گردامده حول « بنی گنس» را «پوپولیست و میلیتاریست» می‌نامد.

در عین حال یک معضل وجود دارد، در عمل تمامی ساکنین یهودی غرب اردن چنان زیاد و منطقه چنان وسیع است که این بازگشت ناپذیر می‌نمایاند.

منتج از این، نویسنده عنوان می‌کند، حل این معضل از طریق تاسیس دو کشور، عملا پروژه ای مرده است. همچنین او به درستی طرفداران شعار «دوملت / دوکشور» را مورد نکوهش قرار می‌دهد زیرا آنان فاقد مطرح کردن بدیل و جایگزینی در آینده اند و این خود باعث شکست قاطع نیروها و جریانات چپ و لیبرال شده درحالیکه نیروهای راست، با شعار ملی گرا و ناسیونالیستی خود، در بهترین موقعیت قرار گرفته، جولان می‌دهند‌.

 

در تقابل با یک پوچی عظیم

 

اگر در پی راه حل «دوکشور / دوملت» بعنوان بدیل شرایط کنونی باشیم، تنها با یک حجم توخالی و تهی مواجه ایم. تنها از جناح راست است که مشکل گشا،همه گونه،عرضه میشود: از غصب و ملحق کردن اردن غربی گرفته، تا بیرون راندن ساکنین عرب این مناطق. «امری بوهم» ظاهرا با شعار «جمهوری حیفا» راه حل و بدلیلی پیشنهاد میکند. او ساده لوحانه پیش نمی‌رود، درخواست یک دولت لیبرال یهودی بنظر او توهمی بیش نیست؛ چراکه این ساختار اجبارا نسبت به ساکنین غیر یهودی، خود روش خصمانه ای را اتخاذ خواهد کرد. بنابراین تاسیس یک «جمهوری حیفا» اجتناب ناپذیر و ضروری برای فلسطینیان، اسرائیلیان و یهودیان عالم است، راه حلی کمتر از این وجود ندارد.
«بوهم» موضوعی را نادیده میگیرد: لازمه راه حلی برای صلح، حداقل وجود دو طرف است. در اثر او، فلسطینیان شبح هایی بیش نیستند،که تا بحال حداقل دو بار از خود مقاومت نشان داده اند؛ اما سوبیکت(عناصر) نیستند که(در این موضوع ،مترجم) عملی از خود نشان دهند.

«بریت شالوم» در دهه ۱۹۳۰ به دلیل رد کردن طرحشان از جانب اعراب به شکست انجامید.

عدم وجود صلح طلبان از جانب دو طرف

نمیتوان گفت رهبران فلسطینیان (یکی در نوار غزه و دیگری در غرب اردن) پیوسته بدنبال صلح بوده اند. نه در داخل و نه در خارج، برعکس آنها ثابت کرده اند چگونه می‌توان کوشش‌ها برای صلح را، خرابکاری کنند. جانب اسرائیلی نیز چیز بهتری از خود نشان نداده است، «بوهم» بدین واقف است. به این دلیل او با پیشنهاد «جمهوری حیفا» از یک «رویای وهم انگیز» سخن به میان می‌آورد و چند جمله بعد، با نقل قولی از «هرتسل» به پایان می رساند:

«اگر شما(مصمم)بخواهید، آن افسانه نیست.»
با این وجود، یک تفاوت وجود دارد: «هرتسل» تصورات خود را برای نیاز مبرم یهودیانی مطرح می‌کرد که در تمامی دنیا با روشهای خصمانه ای روبرو و خواهان گریز از آن بودند. به این دلیل او رهبر یک جنبش موفقیت آمیز شد. برعکس «بوهم» ؛تصورات او در اسرائیل همانقدر قابل رویت خواهند بود که اورشلیم روزهای برفی !

ترجمه : محمدعلی تقوی
https://www.asianews.ir/u/1Cs
آسیانیوز (وبسایت روزنامه آسیا) هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید