صاحب امتیاز
دکتر ساقی باقری نیا
بنیان‌گذار و مدیر مسئول
جاویدنام ایرج جمشیدی
سردبیر وبسایت
نوید جمشیدی
صاحب امتیاز: دکتر ساقی باقری نیا،    بنیان‌گذار و مدیر مسئول: جاویدنام ایرج جمشیدی،   سردبیر وبسایت: نوید جمشیدی
سه شنبه / ۱۱ مهر ۱۴۰۲ / ۱۹:۲۱
کد خبر: 16820
گزارشگر: 464
۷۰۷
۰
۰
۱
یادداشت/ پروفسور سیدحسن امین

روشنفکران ایران و جهان اسلام

روشنفکران ایران و جهان اسلام
در آغاز پاییز ۱۴۰۲ به دو کتاب برخوردم: یکی «روشنفکران جهان عرب» تألیف دکتر مسعود فکری و دیگری «ادبیات روشنفکری در ایران» تألیف دکتر سید حسن فاضلی و استاد حسن خوش‌چشم آرانی.

آسیانیوز - من بر کتاب اخیر مقدمه و تقریظ نوشته‌ام و در مقام مقدمه‌نویسی آن‌جا مطالبی گفته‌ام که ترجیح می‌دهم، اکنون و این‌جا در قالب مقاله‌ای مستقل با گسترش آن‌ها به مقوله روشنفکری در جهان اسلام و جنگ سنت و مدرنیته در کشورهای مسلمان هم از منظر فلسفی و ادبی و هم از منظر حقوقی و اجتماعی بپردازم.

موضوع مهم ادبیات روشنفکری ایران و جهان اسلام، مسئله‌ای به نسبت مغفول است، با آن‌که متفکران جهان اسلام مانند علامه اقبال لاهوری سال‌ها قبل به شعر و نثر هشدار داده‌اند که تقلید ظواهر و مظاهر زندگی غربی‌ها مثلا در پوشش و آرایش یا سبک معماری و نمایش، بی‌فایده است و آن‌چه اسباب ترقی و تعالی جامعه می‌شود، تولید علم و فناوری و گسترش نهادهای پایدار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است:

قدرت افرنگ، از علم و فن است/ از همین روغن، چراغش روشن است

روی هم رفته، تحقیقات پژوهشگران و نویسندگان کتاب‌ها و مقاله‌ها در زمینه، فاصله موجود بین کشورهای مسلمان جهان سومی با کشورهای پیشرفته را ناشی از عوامل و عللی می‌داند که همان بحران فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورهای مسلمان در ماندن ما بر سر دوراهی سنت و مدرنیته است و این مدرنیته هم تنها در فرم نیست، بلکه بیشتر در اصول و قواعد توسعه‌یافتگی است. همین تشخیص، قدم اول برای یافتن راه علاج مشکلات و حل مسایل و معضلات است.

نهضت اصلاحات در عثمانی و تجددخواهی در مصر، ایران و حتی افغانستان (به پیشگامی امان‌الله خان پادشاه تجددطلبی که قبل از کشف حجاب اجباری رضاشاه در ایران، حجاب اختیاری را در افغانستان با کشف حجاب همسرش ترویج کرد)، تاریخچه‌ای درخور تأمل دارد.

کتاب «ادبیات روشنفکری ایران»، تألیف آقایان فاضل و خوش‌چشم، مهم‌ترین و حساس‌ترین محل نزاع در روند توسعه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ایران یعنی برخورد یک جامعه سنتی با روند مدرنیته را به نحو شایسته‌ای تشریح و تبیین می‌کند. این کتاب با تسهیم به نسبت درست و منطقی، روشنفکران ایرانی و عوامل و ابزار تجددطلبی را در طول تاریخ دویست‌ساله اخیر ارائه می‌دهد و چه پیش‌قراولان و چه پس‌قراولان را از آخوندوف و میرزاملکم خان بگیرید تا چهره‌های شاخص روشنفکری نسل امروز، و همه آنان را که خواستار و زمینه‌ساز تحول ایران از جامعه سنتی به جامعه مدرن بودند، شناسایی و معرفی می‌کند. آرا و اندیشه‌های سه چهار تن از این روشنفکران پیشگام را مورد بررسی و کندو‌کاو قرار می‌دهد و به خوبی بازتاب آن‌ها را برمی‌شمارد؛ کتاب‌هایی این‌چنین البته درخور خواندن و موجب اندیشیدن است.

شریعتی و آل احمد

مشکل اما این‌جاست که اولا، آثار این بزرگان در عصر خودشان به‌طور فراگیر به سمع و نظر اکثریت مردم نمی‌رسید. ثانیاً در برابر نقطه‌نظرات این روشنفکران تجددخواه، انبوهی از قلم به دستان به تولید آثار مکتوب در جهت ضدیت و مخالفت با این روشنفکران می‌پرداختند. ثالثا هیچ‌کدام از روشنفکران خود قدرت اجرای طرح‌های خود را نداشتند و در عمل اجرای آ‌ن‌ها تنها به دست قدرتمندانی ممکن بود که منابع مالی و قدرت اجرایی را در اختیار داشتند، ولی خودشان نه روشنفکر بودند و نه روشنفکری ‌و روشنفکران را قبول داشتند.

تقابل و تنازع عملی بین سنت‌گرایان و تجددخواهان، از پس شکست ایران از روسیه در عهد فتحعلیشاه شروع شد و تا امروز همچنان ادامه دارد. عقب‌ماندگی ایران از شکست شاه اسماعیل صفوی از عثمانی در جنگ چالدران نمایان شد. زیرا عتمانی به اسلحه گرم و توپخانه مجهز بود و ارتش ایران با وجود روحیه بالا با اسلحه سرد قدرت پایداری در برابر توپخانه دشمن را نداشت. ایران در چالدران شکست خورد، اما بعد دولت مستعجل نادرشاه افشار از جهت نظامی آب رفته را به جوی آورد، حتی هند را هم فتح کرد، اما نتوانست جنگ سنی و شیعه را با عثمانی حل کند و با تثبیت تشیع به عنوان مذهب خامی اسلام با اهل سنت در داخل و خارج کشور به صلح پایدار برسد. با وقفه‌ای، آقامحمدخان قاجار با فتوحات خود مرزهای ایران را به همان مرزهای عصر صفوی رساند، اما پس از او با عنایت به محصور ماندن ایران بین سه دولت بزرگتر انگلیس، روسیه تزاری و عثمانی محدودیت‌های عملی عبور ایران از سنت به مدرنیته بر جای ماند.

بررسی‌های به عمل آمده، وسیله مؤلفان کتاب «ادبیات روشنفکری ایران» نشان می‌دهد و تأکید می‌کند که در روند تجددخواهی، در حوزه نظر و اندیشه، مهاجرت و مهاجران، سفیران و دانشجویان اعزامی، مترجمان و مطبوعاتیان، و البته سیاستمدارانی چون عباس میرزا، قایم مقام و امیر کبیر تحرکاتی نصفه نیمه داشتند.

من می‌خواهم همسو با دکتر فاضلی و استاد خوش‌چشم آرانی، اضافه کنم که تحت تأثیر مستقیم همین تحرکات، سرانجام پیروزی انقلاب مشروطیت، سرفصل جدیدی را در فرایند حاکمیت قانون و تضمین حقوق شهروندان آغاز کرد، متمم قانون اساسی مشروطیت ۱۲۸۵ متنی مترقی بود، اما باز هم آرمان‌های روشنفکران به گِل نشست. اگرچه تندروان مشروطه، شیخ فضل‌الله نوری را که مدافع مشروعه در برابر مشروطه و نماد سنت دینی بود، بر دار زدند، اما در نهایت روشنفکران ایرانی طوعا یا کرها با فاصله‌ای بیست ساله مجبور شدند که تمام دستاوردهای مشروطیت و آرمان‌های آزادی‌طلبانه مندرج در قانون اساسی را رها کنند و برای نیل به بعضی از اهداف خود در پی کودتای اسفند ۱۲۹۹ به دیکتاتوری سردارسپه و سرانجام سلطنت رضاشاه پهلوی تسلیم شوند.

فروغی، تیمورتاش، داور و دیگر رجال سکولار و ترقی‌خواه پس از مشروطه، به کارگزاران پهلوی اول و امثال پرویز خانلری به کارگزار پهلوی دوم، تبدیل شدند. البته که فرمانبر بودند، اما تا حدودی خدماتی هم کردند و حقا در طول ۵۷ سال سلطنت پهلوی، ایران با هدف مدرن‌سازی به پیشرفت‌هایی نائل شد. اما مسئله مهم این بود که ساختارهای بنیادین جامعه مدرن به وجود نیامد، یعنی ساز و کاری که اکثریت مردم بتوانند با مشارکت سیاسی آزاد و دموکراتیک، و البته بدون تلفات جانی و مالی، دولت‌ها را نصب و عزل و انتظارات خود را برآورده کنند، به وجود نیامد. قوه مقننه بود، اما نمایندگان مجلس، نماینده منتخب مردم نبودند، برکشیدگان حکومت بودند. احزاب بودند، اما احزاب فرمایشی و نمایشی. حتی قوه قضاییه هم استقلال واقعی نداشت.

عکس‌العمل این ابتر ماندن آرمان‌های روشنفکری هم، استقبال از طرح بازگشت به خویش و روی آوردن به سنت برای رها شدن از مدرنیته‌ای بی محتوا بود. در عصر محمد رضا شاه، روشنفکران اغلب شیفته کمونیسم و سوسیالیسم بودند، فرهنگ وارداتی غرب، سنت را به چالش کشید، روحانیت سنتی پس از فوت آیت‌الله بروجردی، اقتدار و نفوذش اندک شد، اما در این میان علی شریعتی به نوعی با آمیختن اندیشه‌های سوسیالیستی با نمادهای مذهبی، گل کرد و نسل جوان ایران را به مبارزه مسلحانه در برابر زور و زر و تزویر به میدان کشاند‌.

من در اوج محبوبیت علی شریعتی، در حوزه تقابل سنت و مدرنیته، قصه‌ای اجتماعی انتقادی با محوریت روشنفکری دینی شریعتی نوشتم با عنوان «روضه‌خوانی در خانه‌های نوساز!» که ساواک آن را جمع کرد. حرف‌های شریعتی آمیزه‌ای از اندیشه‌های سوسیالیستی، الهیات رهایی‌بخش، تفکرات جهان سومی و باورهای شیعی بود. سخنرانی‌های او نسلی را که بین سنت و تجدد درمانده بودند، راهکاری تازه به دست داد که این هر دو را در یک معجون شفابخش معجزه‌آسا تحویل مردم داد. کتاب‌های او پرتیراژترین بود.

البته نهضت بازگشت به سنت، پیش از شریعتی آغاز شده بود. هم غرب‌زدگی و هم در خدمت و خیانت روشنفکران جلال آل‌احمد، دفاع از سنت و شریعت را باب کرده بود. آل‌احمد عنوان و مفهوم غربزدگی را از احمد فردید گرفته بود و طرح و ساختار نوشتارش را از کتاب طاعون آلبر کامو اقتباس کرده بود. آل‌احمد نوشته بود که شیخ فضل‌الله نوری آخرین مدافع سنت سلف صالح در برابر خودباختگان غرب‌گرا بود. همسرش سیمین دانشور هم در جو انقلاب ۱۳۵۷ مسحور آیت‌الله خمینی شده بود و در ترویج انقلاب مصاحبه می‌کرد.

آل‌احمد از یک طرف به حج رفت و خسی در میقات را نوشت و از طرف دیگر در جوانی عضو حزب توده بود و هم در میانسالی کتاب «بیگانه» اثر آلبر کامو را ترجمه کرده بود و تحت‌تأثیر و به اقتباس از رمان «طاعون» او، کتاب «غربزدگی» را در زمینه وضع اجتماعی و فرهنگی متجددان ایرانی مقلد از غرب نوشت. کامو از طاعون‌زدگی می‌نویسد و آل‌احمد از غربزدگی به «وبازدگی» تعبیر می‌کند و این صد البته تصادفی نیست، چرا که آل‌احمد مترجم کامو است.

کامو می‌گوید در شهری نیمه‌مرده موش‌های طاعون‌زده، همه لایه‌ها و سوراخ سمبه‌های خانه‌ها را در می‌آوردند و کوچک و بزرگ را به بیماری واگیر طاعون مبتلا می‌کنند و در نتیجه همه مردم به بیماری گرفتار و هر روز تعداد زیادی از مردم تلف می‌شوند. مدیران شهری، مبتلایان را ایزوله می‌کنند و مبتلایان را (مثل دوره شیوع ویروس کرونا) وادار به قرنطینه می‌کنند. تا آن‌که سرانجام مردم به راهنمایی پزشکی متعهد در مقام کشف عوامل شیوع طاعون (موش‌ها) برمی‌آیند و چاره‌اندیشی می‌کنند تا ریشه اصلی این بیماری را که رخنه کردن موش‌هاست، از بین ببرند.

آل‌احمد با این سوابق با یک نگاه جهان سومی ضرورت مقاومت در برابر «فرهنگ مبتذل اروپایی آمریکایی» را در «ایران اسلامی» تبلیغ کرد و شواهد و مصادیق تاریخی و اجتماعی زیادی در دفاع از سنت و تخطئه تجدد وارداتی در غربزدگی ارائه داد. تزی که داریوش شایگان، سیدحسین نصر و علی شریعتی هرکدام به نوع خاص خود از آن دفاع کردند و در ایران به غلبه سنت بر تجدد در انقلاب ۱۳۵۷ و در کشورهای عربی به رشد سلفیون انجامید.

https://www.asianews.ir/u/d0t
اخبار مرتبط
شخصیت شناسی یا به تعبیر قدما علم رجال و درایت و به تعبیر فرنگی ها بیوگرافی، از شعبه های علم تاریخ است.
آسیانیوز (وبسایت روزنامه آسیا) هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید