صاحب امتیاز
دکتر ساقی باقری نیا
بنیان‌گذار و مدیر مسئول
جاویدنام ایرج جمشیدی
سردبیر وبسایت
نوید جمشیدی
صاحب امتیاز: دکتر ساقی باقری نیا،    بنیان‌گذار و مدیر مسئول: جاویدنام ایرج جمشیدی،   سردبیر وبسایت: نوید جمشیدی
جمعه / ۱ دی ۱۴۰۲ / ۲۱:۵۸
کد خبر: 18541
گزارشگر: 464
۶۳۰
۰
۰
۳
یادداشت| پروفسور حسن امین

تلنگری فیلسوفانه درباره یلدا و کریسمس

تلنگری فیلسوفانه درباره یلدا و کریسمس
جشن یلدا (میلاد مهر/ مهرزاد) در حوزه فرهنگی ایران بزرگ و چند روز پس از آن، کریسمس (میلاد مسیح) را در فرهنگ غرب، در تقویم داریم.

آسیانیوز - در حالی‌که جمعی از مردم در تدارک برگزاری این مراسم‌ها‌یند، خیلی‌ها از جمله بیماران، بینوایان، فقرا و البته جنگ‌زدگان در بخش‌های مختلف جهان، چنین فرصت‌هایی را ندارند.

پرفسور حسن امین
در عالم تفکر و اندیشه، در مقام یک فیلسوف یا متفلسف، در خلوت کوچک خودم می‌اندیشم که چنین شب‌ها و روزهایی هفتاد و پنج بار در زندگی من - و میلیون‌ها بار در عمر کره زمین - تکرار شده است. پس چه جشنی؟ چه سروری؟ چه خوشدلی و دل‌خوش کنکی؟ پیشینه پیدایی بشر بر روی سیاره زمین چه اندک و بلکه سیاره ما در جنب کهکشان‌ها و راه شیری چه کوچک است!

از سوی دیگر، طبیعت کار خودش را می‌کند. یعنی اگر جشن چله بزرگ یا پایان پاییز یا جشن نوروز و آغاز بهار مطرح است، گردش طبیعی کره زمین است و ما انتخاب و اختیاری در آن نداریم. چله و نوروز و مهرگان و آبانگان و بهمنگان، جشن‌های فصلانه‌ای است که با توجه به شرایط متغیرهای فصول سال و سرما و گرمای هوا در روزگاران کهن برنامه‌ریزی شده، آن هم در پیوند با اقتصاد شبانی و کشاورزی و باغداری. خلاصه، این طبیعت و گرما و سرما بوده است که زندگی همه مردم در آن روزگار تحت تاثیر آن بوده است. امروز با زندگی در کلان‌شهرها و معماری بهتر و امکانات تغییر دلخواه گرمایشی و سرمایشی، سهولت گردشگری و سفر و تغییر محل زندگی به تناسب فصل از کلان‌شهرهایی مانند تهران مثلا به شمال و کیش، یا حتی خارج از ایران از ترکیه بگیرید تا اروپا، این جشن‌ها، فلسفه اولیه وجودی خودشان را از دست داده‌اند و جنبه نمادین و فرهنگی یافته‌اند.

اصلا مهاجرت و سفر از نیم کره شمالی به نیم کره جنوبی، اعتدال ربیعی و خریفی قدیم ما در حوزه میراث تمدنی مشترک ایران بزرگ فرهنگی را تا حدی برای ایرانیان و آریانیان مهاجر مثلا به استرالیا نامفهوم کرده است. لذا جشن‌های فصلی و سنوی مانند چله/ یلدا و نوروز جنبه نمادین و فرهنگی یافته است.

جشنهای فصلی یا ماهانه دنیای باستان، بعدها با باورهای دینی هم آمیخته شده است. شب چله شده شب میلاد ایزد مهر در کیش مهری (میترابیسم) و بعد که آیین مهر در عصر اشکانیان از ایران تاریخی به امپراطوری روم باستان راه یافته است، مسیحیان، با سودجویی از این جشن فراگیر به‌رغم چند روز اختلاف، به همین جشن یلدا عنوان زادروز حضرت عیسی یعنی کریسمس داده‌اند، چنان که ایرانیان سوگ سیاوش را به هنر نمایشی تعزیه تبدیل کرده‌اند و جشن مغ‌کشی بردیای دروغین به دست داریوش و بزرگان هخامنشی را به جشن خلیفه‌کشان عصر صفوی پیوند زدند.

از سوی دیگر، اقوام و ملل مختلف جهان، هرکدام سنت‌ها، جشن‌ها و آیین‌های خودشان را دارند که البته از منظر کثرت‌گرایی فرهنگی بسیار محترم و معتبر است، اما از نگاه فلسفی، به لحاظ اعتبار زمان و مکان، به ذاتی نبودن این اعتباریات دامن می‌زند. تازه، مثلا جشن کریسمس در کلیسای ارتودوکس در بخش‌هایی دیگر از جهان مانند روسیه و یونان، در تاریخی دیگر دور از یلدا و کریسمس یعنی زمانی متفاوت با کریسمس کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها در اروپا و آمریکا، جشن گرفته می‌شود.

گذشته از این تفاوت‌ها، حتی افراد در همین روزها مثل یلدا یا کریسمس، شادی و سوگ شخصی و خانوادگی یا قومی خودشان را دارند. کسی ممکن است در شب یلدا یا روز کریسمس در سوگ عزیزانش عزادار باشد و دیگری ممکن است روز عاشورای ما در فرهنگی دیگر عروسی کند!

امثال من فلسفه‌دان یا فلسفه‌باف این وسط چه کاره‌ایم؟ فیلسوفان بدبین و شکاک همانند خیام این اعتبارات و این جشن‌های ساده‌انگارانه و دل‌خوش‌کنک را به مسخره گرفته‌اند. ناصرخسرو قبادیانی در رابطه با نوروز گفته است:

شصت سال آمده نوروز مرا مهمان

جز همین نیست اگر ششصد بار آید

یکی از متأخران هم گفته است:

نوبهار آن که غم ز دل نبرد

با شتا و خریف یکسان است

سودی از دیدن مکرر نیست

گرچه خورشید و ماه تابان است

خلاصه از نگاه فیلسوفان بدبین تکرار و گذشت چله بزرگ و کوچک یا یلدا و کریسمس، یا نوروز و مهرگان ولو نام جشن داشته باشد، نشانه‌ای از گذشت عمر عزیز و از دست دادن فرصت و نزدیک شدن به پایان زندگی است.

من فیلسوف بدبینی نیستم و مخصوصاً وقتی شوق بچه‌ها برای بابانوئل و خاطرات بچگی خودم از شب چله و نوروز را مرور می‌کنم، می‌گویم: مجبوریم که در گزینه‌های روزمره، بین خوب و بد با در بدبینانه‌ترین نگاه فلسفی، بین بد و بدتر و پوچ و پوچ‌تر، یکی را انتخاب کنیم! بدبینی، انزوا و اعتزال ما دردی را دوا نمی‌کند. کسی از یأس به جایی نمی‌رسد.

شادی و سرزندگی، یکی از حقوق هر انسان زنده است و ما خود بیش از هر کس و هر نهادی به برخورداری از این حق، محق و به تکلیف ایجاد مقدمات و مقارنات یک زندگی شاد مکلفیم.

تفلسف و تعقل هم باید معطوف به خیر عمومی باشد. به زندگی و زندگان بپیوندیم. اگر یلدا و اگر کریسمس و اگر نوروز و شب اول سال ایرانی و چینی و رومی و... بهانه‌ای برای شاد زیستن و شاد کردن دیگران به دست می‌دهد، در بدترین شرایط هم بهانه برای شاد بودن را از دست ندهید.

در کنار خانواده و دوستان یا حتی در فضای آزاد در میان دیگر مردم، در بوستان‌های عمومی، هر کجا که مخل آزادی دیگران نباشید، خوش بگذرانید. هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار!

https://www.asianews.ir/u/dH9
اخبار مرتبط
ظریفی به مناسبت شب یلدا ضمن التماس دعا مصرانه از هموطنان خواسته است که نصایح گرانقدرش را اویزه گوش قرار دهند و در اسرع وقت به ان عمل کنند که فردا دیر است و پشیمانی سودی ندارد..
آسیانیوز (وبسایت روزنامه آسیا) هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید